صندلی داغ با حضور  637 - 4

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
سلام مجدد
333.به نظرتون من به عنوان ادمينه سايت به وظايفم به خوبي عمل ميكنم؟پيشنهادي  داريد برابهترشدن سايت؟
334.باخواهرتون زينب خانم دعواهم ميكنيد؟چه اسم خوبي دارن،لذت بردم.
335.فيلم زمانه رونگاه ميكنيد؟نظرتون چيه؟مشكل كجاست؟


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
چهارشنبه 25 بهمن 1391 - 23:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از zlatan
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآی سلااااااااااااااااااااااااام    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام  (بلند سلام دادم خونواده دارن اینطوری() نگاه می کنن)
من دوباره اومدم  خوش اومدی
 ( خودت میدونی سوالای من در چه زمینه ای هستن دیگه )  بــــــــــــــــــــــــــــــــــله ...

322) دختر و پسر همدیگه رو میخوان ، خونواده ها مخالفن ، باید فرار کنن یا جدا باشن ؟( خونواده به هیچ وجه راضی نمیشه)  خب فرار کردن که کار درستی نیست ، خونواده ها هم حتماً برای مخالفتشون دلیل دارن باید هرطور شده خونواده ها رو با دلیل و عمل قانع کرد
323) " خدا ازت نگذره " تاحالا به کسی گفتی ؟ چرا ؟ تا حالا نه
324) " خدا عاشقارو دوست داره " منظور از " عشق " در اینجا چیه ؟ عشق زمینی یا آسمونی ؟ خب عشق آسمونی که هیچ ، عشق پاک زمینی هم میتونه باشه اگر واقعاً عشق باشه چون میگن همیشه عشق انسان رو به یاد خدا می اندازه هرنوعش...
325) پدر محترمت میگن این دختره خوبیه ، مادر محترمه تون میگن دهتر خوبی نیست ، شما میگید دختر بدیه ، چکار میکنید ؟ به حرف بابا یا مامان گوش میدید یا حرف خودتون ؟ دلیل هر دوشون رو برای نظرشون میپرسم اما در آخر با کمال احترام به نظر هردو به نظر خودم عمل میکنم
326) توی خواب میبینی که با دختر همسایتون ازدواج کردی ، همش اسمشو تو خواب صدا میکنی ، وقتی بیدار میشی همه متوجه میشن ، چجوری ثابت مبکنی که این دختره توی خواب با من بوده نه توی بیداری ؟
خب  امکان نداره به کسی توی بیداری فکر نکنی اما تو خواب اسمش رو بیاری و اگر هم واقعاً اینطور باشه که میگی دیگه باید دست به دامن خدا شد
327) اگه یه پسره بیاد بهت بگه که برو برام پیش قدم شو و برام خواستگاری کن از یه خانومی ، میری ؟ اگه آره چرا اگه نه چرا؟
فکر نمیکنم پسری برای خواستگاری از یک پسر کمک بگیره اما اگر چنین اتفاقی بیفته فکر کنم بتونم این کار رو براش بکنم ، چون اگر عشقش واقعی باشه خدا عوضش رو میده

328) توی ایستگاه اوتوبوس تنها نشستی ، یه دختره هم کنارت نشسته( با فاصله ی قانونی )، شمارشو میندازه توی کیفت ، چکار میکنی ؟ هیچی شماره رو برمیدارم میندازم بیرون و یه چیز بهش میگم
329) از خانم ها چی میدونی ؟ 5 تا ویژگی اصلی خانم هار میشه بگی ؟
معمولاً احساساتی ان ، به عشقشون وفادارترن ، حساس ترن، دوست دارن تکیه کنن تا اینکه تکیه گاه باشن، ازسمت راست مغزشون استفاده می کنن، هیچ وقت غم و غصه رو تو خودشون نمی ریزن

330) اگه یه دختری رو دوست داشته باشی و توی خواب همش ببینی بهت خیانت کرده ،چکار میکنی ؟
 تا وقتی برام تو بیداری ثابت نشه اهمیت نمیدم
331) دوتا خانم بهت پیشنهاد بدن و بگن ما آماده ایم باهات ازدواج کنیم ، یکی پولدار با تحصیلات دیپلم ، یکی دیگه خونواده معمولی ولی فوق لیسانس ، کدومش رو انتخاب میکنی ؟ ( فقط از دو گزینه یکیو انتخاب کن )
خونواده معمولی ،فوق لیسانس (البته من فعلاً میخوام درسمو ادامه بدم)

من میرم ولی دوباااااااااااااره برمیگردم  باشه




امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 00:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از elena
332- اگر پسر همسایتون عاشقتون بشه بعد بخواد باهاتون دوست بشه عکس العملتون چیه ؟
بهش میگم مگه خودت پدر برادر نداری؟؟


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 00:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از zeinab
سلام مجدد  سلام
333.به نظرتون من به عنوان ادمينه سايت به وظايفم به خوبي عمل ميكنم؟پيشنهادي  داريد برابهترشدن سايت؟   بــــــــــــــــله ، باید به ادمین بگم ازتون تقدیر کنه اگر وقتی میایم تو سایت از ترافیکمون کم نشه خیلی خوب میشه...
334.باخواهرتون زينب خانم دعواهم ميكنيد؟چه اسم خوبي دارن،لذت بردم.
نه مگه آدم با خواهر یکی یدونش دعوا می کنه؟کلاً هشت سالشه  ،  خب حالا به مناسبت هم نامی با خواهر من ایشالا کی شیرینی میدید...
335.فيلم زمانه رونگاه ميكنيد؟نظرتون چيه؟مشكل كجاست؟  کلاً با سبک اینجور فیلم ها مشکل دارم اینکه فقط غم وبدبختی رو به جامعه تزریق می کنن و این کارشون رو با کلمه "آموزنده" توجیه می کنن...





امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 00:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از 637
نقل قول از zeinab
سلام مجدد  سلام
333.به نظرتون من به عنوان ادمينه سايت به وظايفم به خوبي عمل ميكنم؟پيشنهادي  داريد برابهترشدن سايت؟   بــــــــــــــــله ، باید به ادمین بگم ازتون تقدیر کنه اگر وقتی میایم تو سایت از ترافیکمون کم نشه خیلی خوب میشه...
334.باخواهرتون زينب خانم دعواهم ميكنيد؟چه اسم خوبي دارن،لذت بردم.
نه مگه آدم با خواهر یکی یدونش دعوا می کنه؟کلاً هشت سالشه  ،  خب حالا به مناسبت هم نامی با خواهر من ایشالا کی شیرینی میدید...
335.فيلم زمانه رونگاه ميكنيد؟نظرتون چيه؟مشكل كجاست؟  کلاً با سبک اینجور فیلم ها مشکل دارم اینکه فقط غم وبدبختی رو به جامعه تزریق می کنن و این کارشون رو با کلمه "آموزنده" توجیه می کنن...



معلومه كه نبايددعواكنيد،چون اگه دعواكنيدحذفتون ميكنمبله بله،اسم قشنگي مث زينب شيريني دادنم داره،
بنويسيدبه حسابم اومدم قم حتمايه شيريني ميدم،البته زينب كوچولوروهم بياريد



امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 00:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
صندلی داغ با حضور 637
336 - تا حالا چند تا خواستگار داشتین ؟

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 01:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
337.دوست داريدروزتولدتون چي بهتون كادوبدن؟
338.تاحالاكسي سورپرايزتون كرده؟سرچي؟
339.توچه مسابقاتي شركت كردين تاحالا؟جايزه هم برنده شدين؟
340.كنكورتون وچجوري دادين؟سخت بود؟قبول ميشين به نظرتون؟چقدخونده بودين؟

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 01:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
341.زجرآورترين ودردناك ترين چيزتودنياچي ميتونه باشه؟
342.وقتي يه مشكلي براتون پيش ميادغرميزنيدياراضي ميشيدبه رضاي خدا؟
343.اگه مامانتون غذايي كه شمادوست نداريدودرس كنه چيكارميكنيد؟
344.توكارخونه به مادرتون كمك ميكنين؟
345.براخواهرتون كادوهم ميگيرين؟چي گرفتين براش؟


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 02:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
346.چقدربه امربه معروف ونهي ازمنكراعتقاددارين؟تاحالااين كاروكردين؟اينكارواجب يامستحب؟
347.چقدرتوكاراتون صبرميكنيدوتوكل ميكنيدبه خدا؟
348.شماقدرت يك انسان وتوچي ميبينيد؟
349.جايگاه صله رحم تواسلام چه اندازه است؟ازفرمايشات حضرت علي دراين باره چيزي ميدونيد؟شمااين كاروميكنيد؟

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 15:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
صندلی داغ با حضور 637
350- جواب لجبازی چیه ؟ تا حالا شده با کسی لجبازی کنین ؟
351- قضیه ی حلقه ای که تو دستتون هست چیه ؟ یعنی نشونتون کردن ؟
352- این عبارت رو کامل کنید ؟ صبر کن سهراب ....

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 17:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
صندلی داغ با حضور 637
353_نظرمردم چقدربراتون مهم هست وچقدردرکارهاتون تاثیر گزار؟
354_کدوم نویسنده رو دوست دارید؟میشه اسامی کتابهاشون رو بنویسید؟
355_کدوم شاعررو دوست دارید؟میشه مختصری اززندگینامش رو به همراه شعرشاخصش برامون بنویسید؟
356_خوش سلیقه هستیدیا بد سلیقه؟البته از نظر دیگران بگید.
357_اگرکسی بیاد پیش شما مشاوره مشکلش حل میشه یا برای برج میلاد میره بلیط تهییه میکنه؟
358_چراسوالهای مربوط به خاطره رو میپیچونید؟دلیل خاصی داره؟
359_فریس اباد کجاست؟چرا تونقشه پیداش نکردم؟
360_دوست دارید بقیه عمرتون رو در کدوم شهر ایرانی ودرکدوم کشور خارجی بگذرونید؟
361_قم رو دوست دارید؟
362_چقدر به اصول شرع وعرف پایبند هستید؟


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 18:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از elena
336 - تا حالا چند تا خواستگار داشتین ؟   استغفرا...



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 22:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از zeinab
337.دوست داريدروزتولدتون چي بهتون كادوبدن؟ ساعت مچی
338.تاحالاكسي سورپرايزتون كرده؟سرچي؟
بــــلـه ، روز تولدم بود ، داشتم از سرکاربرمیگشتم خبر تولد پسرخالم رو تو همون روز دادن خیلی غافلگیر شدم

339.توچه مسابقاتي شركت كردين تاحالا؟جايزه هم برنده شدين؟
مسابقات و فراخوان های هنری زیادی شرکت کردم(شعر نقاشی و گرافیک) اما مسابقاتی که جز برگزیده ها بوده باشم و جایزه گرفته باشم فقط شعر

340.كنكورتون وچجوري دادين؟سخت بود؟قبول ميشين به نظرتون؟چقدخونده بودين؟
کنکور رو آزمایشی و برای آشنایی با جوش دادم ، تازه یک و نیم هفته بود که فارغ التحصیل شده بودم و طبیعتاً برای قبولی کنکور ندادم ، حتی پاسخنامه رو هم خالی دادم   ، ولی سوالات فوق العاده سخت بود از یه دنیای دیگه طرحش کرده بودن ،خدارهم کنه به سال بعدم... برام دعا کنید



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 22:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از zeinab
341.زجرآورترين ودردناك ترين چيزتودنياچي ميتونه باشه؟ جنگ و فقر
342.وقتي يه مشكلي براتون پيش ميادغرميزنيدياراضي ميشيدبه رضاي خدا؟ بعضی وقتها که خدا یادم میره غُر...  اما خداروشکر بیشتر مواقع توکل می کنم به خدا و سعی می کنم مشکل رو مدیریت کنم
343.اگه مامانتون غذايي كه شمادوست نداريدودرس كنه چيكارميكنيد؟  غذایی نیست که دوست نداشته باشم
344.توكارخونه به مادرتون كمك ميكنين؟ اگر وقت کنم حتماً
345.براخواهرتون كادوهم ميگيرين؟چي گرفتين براش؟
بــــــــــــــــله... چرا که نگیرم ، هدیه های مختلفی براش گرفتم ، اما بیادموندنی ترینش ، مداد رنگی و کتاب رنگ آمیزی ای بود که از نمایشگاه آرامان براش خریدم (البته همون موقع النا خانم لطف کردن و یه مداد هم بهش دادن)
یادش بخیر...



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 22:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از elena
350- جواب لجبازی چیه ؟ تا حالا شده با کسی لجبازی کنین ؟
 برای آدم عاقل سکوت و یه لبخند، زمان کودکی بعضی وقتها بابرادرم ، اما الان نه
351- قضیه ی حلقه ای که تو دستتون هست چیه ؟ یعنی نشونتون کردن ؟ اون حلقه رو به دست راستم میندازم...  حکم انگشتر رو داره برام...     استغفرا...
352- این عبارت رو کامل کنید ؟
صبر کن سهراب .... بی شقایق هم می توان زندگی کرد...
هنوز خدا هست...




امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 22:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
سوالاي منوچراجاانداختيد؟

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 22:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از sara
353_نظرمردم چقدربراتون مهم هست وچقدردرکارهاتون تاثیر گزار؟ سعی می کنم زیاد ، چون توی زندگی هرکس استفاده نظر دیگران از اشتباهات احتمالی جلوگیری میکنه
354_کدوم نویسنده رو دوست دارید؟میشه اسامی کتابهاشون رو بنویسید؟
نویسنده های زیادی رو دوست دارم و نویسنده خاصی مد نظرم نیست بیشتر به کیفیت اون کتاب خاص توجه می کنم نه نویسندش

355_کدوم شاعررو دوست دارید؟میشه مختصری اززندگینامش رو به همراه شعرشاخصش برامون بنویسید؟
قیصرامین پور ، از زندگینامشون خیلی نمیدونم...
خب همه شعرهاشون فوق العادست ، اما من عاشق شعر " حسرت همیشگی" هستم که براتون گذاشتم برای تنوع یه شعر دیگه ازشون مینویسم...


باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد
آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد
گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت
با رعد سرفه های گران سینه صاف کرد
تا راز عشق ما به تمامی بیان شود
با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد
جایی دگر برای عبادت نیافت عشق
آمد به گرد طایفه ی ما طواف کرد
اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت
در گوشه ای ز مسجد دل اعتکاف کرد
تقصیر عشق بود که خون کرد بی شمار
باید به بی گناهی دل اعتراف کرد



356_خوش سلیقه هستیدیا بد سلیقه؟البته از نظر دیگران بگید. خوش سلیقه
357_اگرکسی بیاد پیش شما مشاوره مشکلش حل میشه یا برای برج میلاد میره بلیط تهییه میکنه؟
 والا نمیدونم...؟ یکبار یکی اومد پیشم برای مشاوره... اما فرداش رفت بلیت برج میلاد گرفت رفت تو کافی شاپش قهوه خورد...
358_چراسوالهای مربوط به خاطره رو میپیچونید؟دلیل خاصی داره؟ دستتون درد نکنه دیگه...!!! میشه اشاره کنید..
359_فریس اباد کجاست؟چرا تونقشه پیداش نکردم؟ استان مرکزی ، کمیجان ، روستای فریس آباد یه روستای کوچیکه
360_دوست دارید بقیه عمرتون رو در کدوم شهر ایرانی ودرکدوم کشور خارجی بگذرونید؟ هیچ جا ، از شهر و کشورم راضی ام
361_قم رو دوست دارید؟ بله
362_چقدر به اصول شرع وعرف پایبند هستید؟ بجز موارد سهوی فکر می کنم هیچ وقت زیر پا نگذاشتمشون




امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 23:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از zeinab
سوالاي منوچراجاانداختيد؟

معذرت اشتباه شد الان درستش می کنم



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 23:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
صندلی داغ با حضور 637
خاطره مربوط به سوال 103 رو ننوشتید

امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 23:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از zeinab
346.چقدربه امربه معروف ونهي ازمنكراعتقاددارين؟تاحالااين كاروكردين؟اينكارواجب يامستحب؟
خب بالاخره یکی از واجبات دین ماست ، و وظیفه هر مسلمانی هست که بهش عمل کنه ، بله اما متاسفانه امروزه خیلی کار سختی شده و بعضی ها نامش رو تغییر دادند و گذاشتن دخالت...   البته کسای دیگری هم هستند که اسم هر دخالتی رو امر به معروف میگذارند

347.چقدرتوكاراتون صبرميكنيدوتوكل ميكنيدبه خدا؟ توشرایط زندگی امروزی و وقتی که نقش خدا تو زندگی هامون کمرنگ میشه کار دشواری میشه ، اما از پدر مادرم یاد گرفتم تو هر شرایطی توکل رو فراموش نکنم ، بدون توکل زندگی با آرامش ممکن نیست
348.شماقدرت يك انسان وتوچي ميبينيد؟  خودباوری و تقوا
349.جايگاه صله رحم تواسلام چه اندازه است؟ازفرمايشات حضرت علي دراين باره چيزي ميدونيد؟شمااين كاروميكنيد؟
 فکر می کنم همه از تاکیداتی که دینمون برای این امر کرده باخبر هستند متاسفانه خیلی ها به خاطر غرق شدن توی زندگی امروزی این مسئله رو فراموش کردن ،متاسفانه از فرمایشات امیرالمومنین چیزی یادم نیست اما خودم و خانوادم همیشه به این مسئله توجه می کنیم ، بغیر از بحث دینی این مسئله چندجا خوندم و شنیدم که حتی از بوجود اومدن خیلی از اختلالات روانی هم جلوگیری میکنه که گزینه هاش فراوان هست.



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 23:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
363.اگه كسي بدون اجازه گوشي همراه شماروچك كنه عكس العملتون چيه؟
364.بچه كه بوديددوست داشتيدوقتي بزرگ شديدچكاره بشيد؟
365.شده تاحالاقضاوت عجولانه راجع به كسي بكنيد؟ازش حلاليت گرفتيد؟
366.تاحالادل كسي وشكستيد؟كسي دل شماروشكسته؟
367.شده تاحالادست پدرومادرتونوببوسيد؟اينكاروميكنيد؟

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 26 بهمن 1391 - 23:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از sara
خاطره مربوط به سوال 103 رو ننوشتید

خاطره دانشگاه
یه روز از روزا که من دانشگاه نبودم بچه های کلاس با هم
هماهنگ کرده بودن که کلاس فردای اونروز رو به دلیلی کنسل کنن و نرن سر کلاس
و مثل اینکه قرار شده بود به غایب ها هم پیامک بزنن و خبرشون کنن ، از
بدشانسی گوشی من تعمیرگاه بود و خبر نداشتم که بچه ها کلاس فردا رو کنسل
کردن ، هیچی دیگه فرداش تنهایی بلند شدم رفتم سرکلاس ، از بدشانسی نیم ساعت
دیر رسیدم ، کلاس تشکیل نشده بود اما استاد اومده بود ، جالبیش این بود که
حداقل زودتر نرسیدم که حاضری بخورم و بجای حاضری کلی حرص خوردم.


خاطره مدرسه:
دوران ابتدایی بود ، کلاس سوم ،   اون موقع من مبصر کلاس بودم ... توی زنگ های تفریح مبصرها بیرون نمیرفتن و تو کلاس میموندن و از کیف های بچه ها مواظبت می کردن و من هم از این قاعده مستثنا نبودم. یکروز وقتی زنگ تفریح شد و همه بچه ها رفتن تو حیاط ، گرسنه ام شده بود از بدشانسی یکی از دوستام که وقتی چیزی میخواستم پول بهش میدادم و برام می خرید اونروز نیومده بود ، مونده بودم سریع برم بیام یا..!!! که بالاخره تصمیم گرفتم سریع برم و چیزی بخرم و بیام ،در کلاس رو بستم ، همه جا رو نگاه کردم که کسی متوجه خارج شدن من نشه ، به سرعت رفتم و یه کلوچه گرفتم ، یادم نمیاد چی شد که دیر و وقتی که زنگ خورده بود به کلاس برگشتم و حتی معلم هم اومده بود ، چشمتون روز بد نبینه تا از در کلاس وارد شدم دیدم معلم و همه بچه ها بالاسر یه میز جمع شدن... به محض ورود من یه صدایی بلند گفت: آقا اومد....
همه به طرف من برگشتن          من مات مونده بودم!
نگو یک نفر وارد کلاس شده بود و کیف یکی از بچه ها رو باز کرده بود و تمام کتابها و دفترهاش رو پاره و پخش و پلا کرده بود...  و معلم و اون همکلاسیم که کتاباش پاره شده بود من رو مقصر میدونستن و هردو تاکید داشتن که کار من بوده! و معلمم میگفت:کسی غیر از تو تو کلاس نبوده... مونده بودم چی بگم... شروع کردم به قصم خوردن... امامتاسفانه معلم باور نمیکرد... و در حالی که ظالمانه سرش رو تکون میداد ترکه اش رو از کیفش در آوورد... من رو برد پای تخته ، ترکه یه تیکه از کابل برق بود و خیلی بزرگ بود ، اون لحظات سکوت کلاس رو فرا گرفته بود و فقط صدای التماس های من و بگیر بگیر های معلم تو کلاس پیچیده بود... دیگه فایده ای نداشت  ، یکسری از بچه ها هم میدونستن که کار من نبوده اما تا اون لحظه سکوت کرده بودن...
اولین ترکه کف دستم اومد پایین وااااای خورد به انگشتام ، گفت بعدی... دومی روهم زد... کلاس همهمه شد... در حین زدن سومی.. چندنفر فریاد زدن که آقا کار بیات نبوده ، معلم اهمیت نداد و سومی رو هم زد... اینجا بود که صدای همهمه ها تبدیل به فریاد شد... اما فایده ای نداشت.. یادنم نمیاد چندتا خوردم اما این رو یادم میاد که کف دستم حسابی ورم کرده بود.  اون روز به ناحق تنبیه شدم....

چند روز بعد در حالی که معلم من رو از مبصری کنار گذاشته بود... سر کلاس بجای شروع کردن درس ، کلاس رو یکجور دیگه شروع کرد و آخرهای صحبتش مشخص شد که نمیدونم چطوری کسی که اون کار رو کرده بود پیداشده بود.... و وقتی معلممون این حرف رو زد همه بچه ها به طرف من نگاه کردن...
معلم وسط همه پچ پچ ها به طرفم اومد... نشست و در حالی که قورت دادن بغضش رو حس کردم من رو بغل کرد و گفت حــلالــم کــن...




امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


جمعه 27 بهمن 1391 - 01:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara / zeinab /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
صندلی داغ با حضور 637
368_چه خاطره قشنگی...معلمتون رو بخشیدید؟369_بازم مبصری کردید؟
370_امضاتون خیلی جالب وعجیبه ...میشه منظورش رو بگید؟وچرا به عنوان امضای کاربری انتخابش کردید؟
371_کدوم معلمتون رو بیشتردوست دارید؟
372_شعری که تو مسابقه شرکت کردید وبا اون برگزیده شدید رو میشه بنویسید؟
373_برای این کلمات جمله ادبی بنویسیدوانهارو به کارببرید.
بهار
تابستان
زمستان
پاییز
تئاتر
گمنام
اسمان
زمین
پرنده
خدا
خواهر
برادر
مادر
پدر
معلمجنگ
فقر
روستا
اشک
تنهایی
جدایی
عشق
باران
برف
کوه 
جنگل 
کویر
دریا
غروب
طلوع
صبر
نجوا
شبنم
گل
اینه
زمان
شعر
سرد
گرم
چشمه
باد
آه
چشم
بخار
زوزه
گرگ
دزد
قاتل
خائن
374_میشه یک داستان بنویسید کلمات مقابل را دران بکارببرید؟(غرور_زمستان_برف_سرما_خدا_قتل_دروغ_خون_عشق_فقر_صبر_اشک_شبنم_معلم)مسابقه انشانویسی
375_زیباترین خاطره از اردیبهشت های زندگیتون رو میشه برامون بنویسید؟


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
جمعه 27 بهمن 1391 - 09:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
صندلی داغ با حضور 637
376_گفتیدکه فروشگاه دارید.فروشگاه چی؟377_زیباترین چیزی که دوختید چی بوده؟
378_به کدوم هنرهای دستی علاقه دارید؟کدوم رو بلدید؟
379_معیارشناخت ادمها چیه؟معیارقضاوت کردن دربارشون؟
380_دوست داشتید جای کسی باشید؟کی بوده؟

امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
جمعه 27 بهمن 1391 - 09:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
صندلی داغ با حضور 637
381_چای دوست دارید؟خودتون هم درست میکنید؟درروز چندبارمیخورید؟382_ازغذاهای سبک خوشتون میاد یا چرب وچیل؟برای هرکدوم یک مثال بزنیدکه دوستش دارید.
383_قنویت دوست دارید؟درسال میانگین چندبارقنویت میخورید؟
384_طرفدارکدوم جناح سیاسی هستید؟
385_ترش یا شیرین؟چرا؟
386_تا الان مرده غسل دادید؟درمراسم تغسیل وتکفین به طور ویزه شرکت کردید؟
387_تا الان خلعتی(کفن)برای خودتون خریدید؟باهاش نماز خوندید؟
388_به نظرتون مهریه خوب چقدره؟
389_دوست داشتید یک سروگردن نداشتید اما مغز ادیسون رو داشتید؟
390_چی رواز زندگی کم کنیم برابربا مرگ میشه؟

امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
جمعه 27 بهمن 1391 - 11:04
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از zeinab
363.اگه كسي بدون اجازه گوشي همراه شماروچك كنه عكس العملتون چيه؟ بستگی داره...   مثلاً اگر پدر یا مادر باشن هیچی ، یا اگر کسی باشه که نیت فضولی نداشته بازهم هیچی چون تو گوشی همراهم چیزی برای مخفی کردن ندارم ،اما اگر کسی از روی فضولی چک کرده باشه................(ببخشید نمیتونم عکس العملم رو اینجا بگم آخه خونواده هست)
364.بچه كه بوديددوست داشتيدوقتي بزرگ شديدچكاره بشيد؟   از همون بچگی علاقه خاصی به هنر داشتم مخصوصاًنقاشی و شعر اما با این حال هر چند وقت یکبار علاقه به یه شغلی پیدا می کردم...مثل ستاره شناسی و نجوم ، پزشکی و... اما توی 90درصد موارد هنر رو انتخاب می کردم

365.شده تاحالاقضاوت عجولانه راجع به كسي بكنيد؟ازش حلاليت گرفتيد؟ بله متاسفانه ، بله اما امیدوارم من رو ببخشه و مثل داستان میخ و دیوار نشه...
366.تاحالادل كسي وشكستيد؟كسي دل شماروشكسته؟ متاسفانه سهواً بله، دیگران هم همینطور امیدوارم برای اونها هم سهوی بوده باشه
367.شده تاحالادست پدرومادرتونوببوسيد؟اينكاروميكنيد؟ بله ، آدم دست پدر مادر رو نبوسه پس دست کی رو ببوسه...



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


جمعه 27 بهمن 1391 - 16:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara /
maryam آفلاین



ارسال‌ها : 63
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 791
تشکر شده : 81
صندلی داغ با حضور 637
391_تا الان با غذا ماست وترشی رو باهم خوردید با فاصله چندلقمه؟392_چقدربه فکرسلامتی تون هستید؟(سلامتی جسمی.روحی)
393_ازاون دسته ادمهای هستید که وقتی نگاه به غذا میکنید کالریش رو حساب میکنید؟ومیگیدفلان غذا خوبه فلان غذانامناسبه؟
394_توخونتون مادرسالاری دارید یا پدرسالاری؟
395_نظرتون درباره افزایش نرخ طلا چیه؟
396_نمازاتون روبیشتر کجا میخونید؟
397_چقدرنماز قضا دارید؟
398_برید زیارت بیشتر قران میخونید یامفاتیح الجنان؟
399_صحفیه سجادیه رو خوندید؟از کدوم مناجاتش بیشتر خوشتون میادوبهتون نزدیک تره؟






جمعه 27 بهمن 1391 - 18:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
صندلی داغ با حضور 637
400- پس حلقه جریان داره ؟ من منتظر شنیدنش هستم.
401- اگر یک نفر ی دفعه همینطوری رابطشو باهاتون قطع کنه ( البته رابطه ی آنچنانی نداشتید .... فقط فامیل بودید )شما دلیلشو پی گیری میکنید و یا این که فکر میکنید که خودتونو کوچیک میکنید؟
402- اگر این رابطه بعد از شنیدن شایعه ی این که شما یکی رو تو فامیل دوست دارید باشه ... به نظرتون این قطع رابطه بر میگرده به این ماجرا ؟
403- شده تو جمع کسی باشه که بهش سلام نکنید ؟ اگر آره چه احساسی بهش دارید ؟
404- میشه یکی ندیده عاشق آدم بشه ؟

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 27 بهمن 1391 - 18:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
maryam آفلاین



ارسال‌ها : 63
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 791
تشکر شده : 81
صندلی داغ با حضور 637
405_تا الان رفتید اسایشگاه سالمندان؟اگراره به خاطر کی؟چه حسی بهتون دست داده؟406_اگرخدای نکرده مشکلی براتون پیش بیاداولین نفری که باهاش مشورت میکنید کیه؟چرا؟
407_سوغات اراک چیه؟میشه دربارش اطلاعاتی بذارید؟
408_اماکن دیدنی وتاریخی اراک رو میشه بهمون معرفی کنید؟
409_چشمتون رو ببندید.اولین چیزی که به ذهنتون خطورکرد رو توصیف کنید.
410_منظوراین متن چیه؟وچه چیز رو خواسته به تصویر بکشونه؟
((جیرجیرک به خرس گفت:دوستت دارم.
خرس گفت:الان وقت خواب زمستانی من است وبه خواب عمیق زمستانی فرو رفت غافل از انکه عمر جیرجیرک 100روزاست))


جمعه 27 بهمن 1391 - 18:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از sara
368_چه خاطره قشنگی...معلمتون رو بخشیدید؟
ممنون ، یه سؤتفاهم بود دیگه همین که اونطور ازم حلالیت گرفت هیچ وقت فراموشش نمی کنم... نه بخاطره اون ترکه ها بلکه بخاطر انسانیتش خدا خیرش بده


369_بازم مبصری کردید؟ نه دیگه بعد از اون سال مبصری رو بوسیدم گذاشتم کنار... و میدون رو دادم به جونترها...
370_امضاتون خیلی جالب وعجیبه ...میشه منظورش رو بگید؟وچرا به عنوان امضای کاربری انتخابش کردید؟
 امضام از امید میگه ، از اراده ، از خودباوری، از اینکه با اراده حتی میشه قانون های به ظاهر مطلق طبیعت رو برای رسیدن به هدف در هم شکست... ، و واقعاً تو تمام جریان زندگیم جمله ای رو ندیدم که اینقدر جالب این رو بیان کنه نمی دونم چرا اما هیچوقت برام تکراری نمیشه و هر وقت توی زندگیم سر مسئله ای کم میارم توکل آرومم میکنه و این جمله بهم انرژی میده و به همین دلیل انتخابش کردم

371_کدوم معلمتون رو بیشتردوست دارید؟ معلم علوم دوران راهنمایی آقای رضوی

372_شعری که تو مسابقه شرکت کردید وبا اون برگزیده شدید رو میشه بنویسید؟
این شعر آخرین شعری هست که با اون تونستم برگزیده بشم ، فراخوان نوبت بهار ،با موضوع دهه فجر فکر می کنم سال 84 بود و این شعر رو برای امام خمینی گفتم و جز اشعار برگزیده شد...
مثل یک برف سپید در دل تیره شب                 نم نمک می بارید در دل تیره شب
مثل باغبانی در دشت آزادی                           خار غم را می چید در دل تیره شب
مثل خورشید آمد از دل تاریکی                         انگار می تابید در دل تیره شب
در میان دستش شاخه ای از گل یاس                لاله را می بویید در دل تیره شب
در گلستان او بود مثل یک پروانه                        دور گل می چرخید در دل تیره شب
می وزید او آرام در فضا مثل نسیم                      نفسش می پیچید در دل تیره شب
مثل یک رود زلال ظلم ها را می شست              غم به خود می لرزید  در دل تیره شب
غنچه گل شد آرام در میان ظلمت                       بوی آن می پیچید در دل تیره شب
حال کم کم خورشید در فصل آزادی                      کم کمک می تابید در دل تیره شب...



373_برای این کلمات جمله ادبی بنویسیدوانهارو به کارببرید.


بهار 
حتی انتظارت هم زیباست... وقتی از جاده ای یخ زده می رسی.. با امید ، پرنشاط ، سبز...
 راستی سر راه یادت نرود با خود کمی از دشت عشق ، محبت بچینی این روزها محبت هم گران شده....

تابستان
خونگرمی ... مثل پدر بزرگ...
 وقتی که در شب هایت هنوانه را مثل لبخند قاچ می کرد....

زمستان
غریب ترین فصل فصلها... تنهای تنها... نمیدانم چرا سرزنشت می کنند ، چرا باران ها یا برف هایت را ندیده می گیرند.. چرا همه چیزرا گردن تو می اندازند.. چرا قبول نمی کنند که سرما بی تقصیر است.. اگر سرمایی هست از دل های سرد خودشان است...

پاییز
یادم است کسی گفت تو پادشاه فصل هایی... زیبایی...
بمان   نه پادشاه    بلکه زیبا   زیرا زیباییت را مدیون پادشاه دیگری هستی

تئاتر
در تئاتر زندگی مهم نیست بازیگر خوبی باشی...
مهم این است چگونه بازی کنی

گمنام
گمنام تر از تو کسی نیست..  در انتظار عقربه ها ، در بهبه ی زندگی امروز..
بس است انتظار...
 بیا که دیگر حوصله لیوان صبرمان سر میرود.....

آسمان
آبی بمان... وبگذار دل انسان های صادق آینه تو باشد
و تصویر تو را منعکس کنند...
 پاک...   آبی...  مثل تو  در  دریا...

زمین
جایگاه انسان بعد از سقوط از بهشت... وای برما بهشت را چه ارزان فروختیم...
بعضی ها حتی از زمین هم سقوط می کنند...

پرنده
وقتی بالش را بشکنند ، دلش هم می شکند...

خدا
تو همیشه همان هستی که ما میخواهیم...
 آیا ماهم همان هستیم که تو می خواهی....؟؟

خواهر
خدا تو را برای من آفرید... معصومیت را فقط چشمانت جار نمی زنند...
عشق را فقط صدایت تحمیل نمی کند...
معصومیت عشق تو را آن شب یافتم... ، وقتی که سرما خورده بودم ....
اما تو برایم آنتی هیستامین آوردی........
بخند عزیزم که من خدا را در لبخند تو یافتم....
ای کاش خدا من را هم برای تو آفریده باشد...

برادر
وقتی زمین میخوردی دستت را می گرفتم ...
و حالا که زمین خورده ام خدا دستم را......

مادر
همیشه آغوش تو همدم دل تنگم میشود...
نباشد روزی که نباشی...

پدر
وقتی نام تو می آید یاد کوه می افتم... اما نه... کوه مثل تو   دل    ندارد...
چقدر زیباست وقتی پشت غرور مردانه ات دنیایی از عشق را کتمان می کنی...

معلم
خدا معلم باران... زمین معلم رود.... معلمم تو شدی قلب من به دست تو بود...

جنگ
جنگ را وقتی یاد گرفتیم ، که خدا را فراموش کردیم ،
 وقتی یاد گرفتیم ،
که فراموش کردیم چقدر هم وزن ننگ است...


فقر
نمیدانم چرا..؟ نمیدانم چطور...؟
نمیدانم این چه عدالتی ست و چطور ممکن است
که من شب ها درحالی که سیرم می خوابم...
و او درحالی می خوابد که سیری را خواب میبیند...


روستا
ای کاش همه روستایی بودند ... آینه دلشان پیدا بود...

اشک
ای کاش با بغض ائتلاف نمی کردی....
و تنها خودت همدم دلتنگی ام می شدی...

تنهایی
تنها تو تنهایی و غریب... و هم زبان نیستی... راستی 
خدایا سنگ صبور نمی خواهی..؟
نه در دل های تو کم نیست...

جدایی
جدایی را از تو یاد گرفتم...
وقتی گفتی از تو جدا نمی شوم ولی شدی....

عشق
عشق جایش تنگ است...

باران
چه عطری دارد بوی خاکی ،
 که وقتی تو را در آغوش می گیرد عشقش را جار می زند...

برف
چقدر صاف ، ساده و سخاوتمندانه زمین و خدا را رو سفید می کنی...
ای پاکترین اتفاق هستی...


کوه
همخانه زمین و همدم آسمانی، معنی کلمه استوار را تنها در تو یافتم...
اما آنروز که برسد....  حتی تو هم استوار نمی مانی...

جنگل
اگر ریشه های درختانت زمین را چنگ نزده بود ..
باورم نمی شد تو در دنیای دیگری نیستی....


کویر
تشنگی تو بخاطر آب نیست...
تو محبت آسمان را تشنه ای نه بارانش را...

دریا
چه زیباست موسیقی دلنشین صبرت... وقتی که برای در آغوش کشیدن ساحل
 فرسنگها صبر می کنی و تعریف دوباره ای از عشق می کنی...

غروب
وقتی غروب را می بینم یاد جمعه ها می افتم...
 و بعد از غروب ، چشمانم منتظر روشنایی مطلق تو می شود...
 ای کاش روزی انتظارت غروب کند....

طلوع
طلوع کردم از مشرق چشم هایت... اما دیر ...
 وقتی که غروب کرده بود قـرارمان..

صبر
صبر می کنیم پدر هم برسد... شام با هم لذت بخش تر است...
 دلم می سوزد برای آنهایی که برای شام خوردن بهانه ای برای صبر ندارند......





 
نجوا    -  پروانه   -   شبنم    -  گل
خدا آرام در گوش شبنم نجوا کرد.... نگاه کن پروانه عاشق گل شده...... وقتی به دیدنش می آید گل هم او را در آغوش می گیرد.... ای کاش آدم ها هم همینطور عاشقم بودند وفقط به دیدارم می آمدند آنوقت من هم........

آینه
آینه همیشه از ظاهر می گویند ، ای کاش می توانست بگوید
 در آینه دل انسانها چه میگذرد...


زمان
آن وقت ها تنها فاصله من با تو فقط زمان بود ، اما حالا............

شعر
اگر نداشتمت شب ها وقتی با خدا قهر می کردم چه چیزی برای آشتی پادرمیانی میکرد...
اگر نبودی چگونه عشق پدر ، مهر مادر ، ویا خواب نیم کاره ماه را میشد تعبیر کرد ، اگر تونبودی دیگر شب چه چیزی را آبستن می شد و دیگر چه معنا داشت بیداری..؟ اگر نبودی دوست داشتم برای همیشه بخوابم... زیرا خدا و عشق را در تو یافتم.

سرد - گرم
سردم نیست اگر دل گرم یک لحظه نگاهت باشم...

چشمه
مرداب به چشمه گفت: تو چه زلالی..!  چشمه گفت: من گذشتم... تو نیز بگذر...
(از خودم نبود)


باد
 چه زیباست نوازش باد وقتی نوید رسیدن تو را می دهد... بهار...  ،
باید به باد مشتلقی داد...



 
آه  - چشم
وقتی می بینمت دست و پایم را گم می کنم...
ای کاش خودت دلیلش را می دیدی....
در چشم هایم، چشمانت را که چه آهی داشتند...

بخار
این روز ها عشق با کشیدن یک قلب روی بخار شیشه تعریف می شود...
زیاد دوام ندارد...


زوزه   -   گرگ
وقتی تنفر زوزه می کشد حتی گرگ ها هم میترسند...
 و در گرگ بودن خود شک می کنند.


دزد..........
قاتل..........
خائن ..........



374_میشه یک داستان بنویسید کلمات مقابل را دران بکارببرید؟(غرور_زمستان_برف_سرما_خدا_قتل_دروغ_خون_عشق_فقر_صبر_اشک_شبنم_معلم)مسابقه انشانویسی


یکروز زمستانی بود ، سرما همه جا را فرا گرفته بود ،خون ها دیگر گرم نبود.. فقر خدا بیشتر از فقر مال شده بود ،  غرور فراگیر شده بود صبر لحظه ها سر آمده بود حتی برف با تمام پاکی اش به زمین دروغ می گفت... حالا دیگر اشک ها هم صادقانه سرازیر نمی شدند... دیگر معلم نمی توانست برای بچه ها توصیف کند که شبنم چیست چون دیگر شبنم با گل همدم نبود...  دلیل این اوضاع فقط یک چیز بود...  نفرت عشق را به قتل رسانده بود.......




375_زیباترین خاطره از اردیبهشت های زندگیتون رو میشه برامون بنویسید؟
متاسفانه فعلاً این یکی رو چیزی به ذهنم نمی رسه



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


جمعه 27 بهمن 1391 - 19:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara / zeinab / bita /
maryam آفلاین



ارسال‌ها : 63
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 791
تشکر شده : 81
صندلی داغ با حضور 637
411_رابطه تون باسفال وسفالگری چطوریه؟تاالان باهاش کارکردید؟412_به چه زبانی علاقه دارید؟(به غیراز فارسی)
413_این متن مربوط به کدوم یک از امامان است؟
((السلام علی من طهره الجلیل السلام علی من افتخر به جبرئیل السلام علی من ناغاه فی المهد میکائیل السلام علی من نکثت ذمته السلام علی من هتکت حرمته))


جمعه 27 بهمن 1391 - 19:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
maryam آفلاین



ارسال‌ها : 63
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 791
تشکر شده : 81
صندلی داغ با حضور 637
414_نظرتون درباره این متن ها واشعارچیه؟هرکدوم رو بیزحمت مقابلش بنویسید.
آنقدر آرامم ،
که شک دارم به بودنم !
ترسم نه از طوفان ،
از مرداب شدن روحی ست
که هم قافیه ی پرواز
ترانه می سازد !!!

شب بود و نسيم بود و باغ و مهتاب
من بودم و جويبار و بيداري و آب
وين جمله مرا به خاموشي مي گفتند
كاين لحظه ي ناب زندگي را درياب



مسحور می شوم
در اتفاق دو صدای پیاپی
افتادن سنگی کوچک در برکه
گریز یک ماهی در اعماق.



مگسی گفت عنکبوتی را
کاین چه دست است لاغر و باریک؟!
گفت اگر در کمند من افتی
پیش چشمت جهان کنم تاریک!




شاعر که باشی
دنیا برای بخشیدن
کوچک‌ترین واژه است



یک مشت آه ؛
یک دنیا گلایه ؛
یک استکان سؤال ؛
دلتنگی ؛
به مقدار لازم
و فرصتی از زمان
شام امشب،
آماده است.






به ندای دلت گوش بده.
عقل،
سالهاست که اشتباه می کند



مرگ باید سفر زیبایی باشد
چون هر که به این سفر رفته
هنوز بازنگشته است ...



نیستی تو
و من چون کودکی فلسطینی ام
بمانم اسیر می شوم
فرار کنم خواهم مرد



یا به من زندگی بده
یا بمیران
اما مباد که زخمی ام کنی!




منیم دیلیمی سن بیلمیسن
سنین دیلیوی من
باشقا بیر دیل اویرنملی ییک! 
  _ _
زبان مرا تو نمیدانی
زبان تو را من
زبان دیگری باید بیاموزیم!




دیوار چین باشی یا برلین

نامت دیوار است

لاجرم فرو خواهی ریخت!



تونل
به زیر بار کوه
دهانی شبیه اعتراض بود.



جمعه 27 بهمن 1391 - 21:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از sara
376_گفتیدکه فروشگاه دارید.فروشگاه چی؟ پخش پوشاک
377_زیباترین چیزی که دوختید چی بوده؟ مانتوی مدارس، حس خوبی داره
378_به کدوم هنرهای دستی علاقه دارید؟کدوم رو بلدید؟
هنرهای دستی زیادن الان گزینه خاصی تو ذهنم نیست اما هیچ کدوم نیست که کنجکاوش نباشم
379_معیارشناخت ادمها چیه؟معیارقضاوت کردن دربارشون؟
معیار های زیادی هست ، معیارهای رفتاری معیارهای زبانی معیار های عقیدتی و...
380_دوست داشتید جای کسی باشید؟کی بوده؟
قبلاً بله خیلی ها،  یکسری افراد تو تخصص های خودم و افراد دیگه تو زمینه های مختلف اما الان نه دوست دارم فقط خودم باشم...



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


جمعه 27 بهمن 1391 - 23:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
صندلی داغ با حضور 637
به دلیل هشدارهای وزارت ارشاد از طرح سوالات شبیه به قبل خود داری می کنم 

415) منظور شااعر از " جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن " چیه ؟
416) به نظرت صدا و سیمای ایران اسلامیه ؟
417) به نظرت اگه خواننده های اونور آبی اگه بیان کشور خوبه یا بد ؟ الان حبیب اومده چیزی هم نشده . نظرت چیه ؟
418) اگه از رهبری بهت دعوتنامه بدن بگن شما بیاید بادیگارد رهبری بشید ، چی میگید در جواب دعوتنامه ؟
419) میشه با خدا قهر کرد ؟ اگه نه چرا ؟ اگه آره چرا ؟
420) پروین اعتصامی ، فروغ فرخ زاد ، سهراب سپهری ، کدومش رو بیشتر دوست داری ؟ چرا ؟ ( اگه خواستی دلیلم نگو )
421) تا حالا از کلاس اخراج شدی ؟ چرا ؟

*  آقا الآن ساعت 12:15 دقیقه شبه ، ارشادی ها خوابن ، بزار یه دونه از اون سوال قبلیا بپرسم
422) پسره میخواد دختره رو فراموش کنه ، میخواد کاری کنه که دختره ازش متنفر بشه راهشو بکشه و بیخیال پسره بشه ، به نظرت پسره باید چکار کنه ؟
یکی دیگه می پرسم 
423) پسره دختره رو توی خیابون با یه پسر دیگه میبینه ، باید سریع انگ خیانت رو بزنه به اون دختر ؟
یکی دیگه بپرسم ؟
424) میشه به سوالای بالایی جواب بدی ؟ دختره و پسره منتظرن 


شنبه 28 بهمن 1391 - 00:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / 637 / elena /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
425.عيدي ميگريد ياعيدي ميديد؟
426.آقاي زلاتان نميدونن كه من به عنوان ادمينه مسئول وزارت ارشادم كه ميگن الان مسئولين خوابن؟منونميبينن؟
427.برخوردتون باآدماي زرنگ وحقه بازچجوريه؟
428.بيشتربه صورت ادمااهميت ميدين ياسيرتشون؟چرا؟
429.تاحالاشده برخلاف ميلتون اجباراكاري وانجام بدين؟چه كاري بود؟
430.مهموني رفتن به خونه كيوبيشتردوس دارين؟دوست دارين بيشترمهمون برين يابراتون مهمون بياد؟
431.حاضريت ازآرزوي خودتون بگذريدتاصميمي ترين دوستتون به آرزوش برسه؟چرا؟
432.ازمدرسه فراركرده بودين؟
433.شماآدم دل پاك به چه جورآدمايي ميگين؟

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
شنبه 28 بهمن 1391 - 01:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zlatan / 637 / elena /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از sara
381_چای دوست دارید؟خودتون هم درست میکنید؟درروز چندبارمیخورید؟ بله ، در روز چهار پنج فنجان
382_ازغذاهای سبک خوشتون میاد یا چرب وچیل؟برای هرکدوم یک مثال بزنیدکه دوستش دارید. چرب و چیل ، چرب و چیل مثل انواع کباب ها  ، سبک مثل سالاد الویه
383_قنویت دوست دارید؟درسال میانگین چندبارقنویت میخورید؟ دوست دارم اما درسال شاید یکی دوبار
384_طرفدارکدوم جناح سیاسی هستید؟ الان هیچکدوم
385_ترش یا شیرین؟چرا؟
 شیرین ، فکر می کنم کلاً شرینی جات باعث صمیمیت میشه و دوست داشتنی تره

386_تا الان مرده غسل دادید؟درمراسم تغسیل وتکفین به طور ویزه شرکت کردید؟ نه والا....
387_تا الان خلعتی(کفن)برای خودتون خریدید؟باهاش نماز خوندید؟
 نه تاحالا این کار رو نکردم
388_به نظرتون مهریه خوب چقدره؟
 زیر 50 سکه (البته بسته به قیمت سکه)
389_دوست داشتید یک سروگردن نداشتید اما مغز ادیسون رو داشتید؟ نه عمراً
390_چی رواز زندگی کم کنیم برابربا مرگ میشه؟ برابر با مرگ که نه اما فکر می کنم اگر محبت نباشه زندگی بی روح میشه



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


شنبه 28 بهمن 1391 - 01:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
صندلی داغ با حضور 637
آقاي زلاتان شماره گذاريهاي شمامنم به اشتباه انداخت
لطفابريدشماره هاتونودرست كنيد..(مسئول رسيدگي به شماره هاي صندلي داغ)

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
شنبه 28 بهمن 1391 - 01:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zlatan / 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از maryam
391_تا الان با غذا ماست وترشی رو باهم خوردید با فاصله چندلقمه؟ ماست و ترشی رو نه اگه باهم بخورم که  خب .....
392_چقدربه فکرسلامتی تون هستید؟(سلامتی جسمی.روحی)
 به سلامت روحی ام نسبت به جسمی بیشتر اهمیت می دم
393_ازاون دسته ادمهای هستید که وقتی نگاه به غذا میکنید کالریش رو حساب میکنید؟ومیگیدفلان غذا خوبه فلان غذانامناسبه؟ بعضی وقتها بله
394_توخونتون مادرسالاری دارید یا پدرسالاری؟ دموکراسی مطلق... باور کنید...  فقط همیشه حرف آخر رو پدرم می زنه ... همین
395_نظرتون درباره افزایش نرخ طلا چیه؟
ای کاش نظرم مشکل گرون شدنش رو حل میکرد خیلی به زوج های نو پا فشار میاره امیدوارم این مشکل حل بشه
396_نمازاتون روبیشتر کجا میخونید؟ بیشتر خونه ، اگر حسش باشه مسجد محل
397_چقدرنماز قضا دارید؟ خدا میدونه
398_برید زیارت بیشتر قران میخونید یامفاتیح الجنان؟ وقتی حرم حضرت معصومه میرم بعد از زیارتنامه بیشتر قرآن مخصوصاً اگر توی شبستان امام باشه

399_صحفیه سجادیه رو خوندید؟از کدوم مناجاتش بیشتر خوشتون میادوبهتون نزدیک تره؟ نه متاسفانه تاحالا نخوندم



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


شنبه 28 بهمن 1391 - 02:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از elena
400- پس حلقه جریان داره ؟ من منتظر شنیدنش هستم. آره جریان داره فردا میام سازمان توضیح میدم
401- اگر یک نفر ی دفعه همینطوری رابطشو باهاتون قطع کنه ( البته رابطه ی آنچنانی نداشتید .... فقط فامیل بودید )شما دلیلشو پی گیری میکنید و یا این که فکر میکنید که خودتونو کوچیک میکنید؟ خب حتماً پیگیری می کنم و ازش میخوام دلیلش رو بگه ، البته این رو هم بگما توی زمان ما اینجور قهر کردنا خیلی بچه گانست چه تو رفت و آمدهای فامیلی چه تو رفتارهای شخصی من همیشه دوست دارم کسی که ازم ناراحتی ای داره بیاد با خودم مسئله رو مطرح کنه... نه اینکه با قهر کردن و زیر آب زدن و کارهای تاریخ مصرف گذشته کار رو بدترکنه  و کینه بوجود بیاره
402- اگر این رابطه بعد از شنیدن شایعه ی این که شما یکی رو تو فامیل دوست دارید باشه ... به نظرتون این قطع رابطه بر میگرده به این ماجرا ؟ نمیدونم...؟
403- شده تو جمع کسی باشه که بهش سلام نکنید ؟ اگر آره چه احساسی بهش دارید ؟ نه اصلاً ، خداروشکر با قاطعیت میگم من توزندگیم با هیچ کس مشکل ندارم و اگر هم مشکلی باشه حداقل از طرف من نیست و سعی می کنم همیشه اگر ناراحتی ای پیش میاد برای حل اختلاف پیش قدم بشم
404- میشه یکی ندیده عاشق آدم بشه ؟ نه به هیچ وجه یا حداقل اسمش رو عشق نمیشه گذاشت



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


شنبه 28 بهمن 1391 - 03:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
صندلی داغ با حضور 637
نقل قول از maryam
405_تا الان رفتید اسایشگاه سالمندان؟اگراره به خاطر کی؟چه حسی بهتون دست داده؟
 بله ، آخرین بار دوران کاردانی توی یزد بهمراه دانشگاه به یکی از آسایشگاههای میبد رفتیم ، به نظر من خیلی زجر آور بود تا چند وقت حال روحی ام اصلاً خوب نبود ، همه بچه تخته شاستی برداشته بودند که از سالمندها طراحی چهره کنیم ، یادمه هیچ کدوم از بچه ها نتونستن این کار رو انجام بدن خیلی سخت بود وقتی پیششون مینشستیم شروع می کردند به درد دل کردن و گریه ، از زندگی شون از بچه ها شون و از جوانی شون میگفتن
یک لحظه خودم رو جای اون ها تصور کردم ، واقعاً سخته

406_اگرخدای نکرده مشکلی براتون پیش بیاداولین نفری که باهاش مشورت میکنید کیه؟چرا؟ مادرم ، چون تنها کسی هست که میتونم مشکلم رو بی هیچ اضطرابی بهش بگم و همیشه هم روی نظراتش حساب باز می کنم البته بستگی به نوع مشکلش هم داره...

407_سوغات اراک چیه؟میشه دربارش اطلاعاتی بذارید؟
فکر می کنم فتیر ،شیره انگور باسلوق و...  اطلاعات زیادی ندارم پدر ماردم اصالتاً اراکی هستن اما خودم متولد قم

408_اماکن دیدنی وتاریخی اراک رو میشه بهمون معرفی کنید؟ 
اطلاعات زیادی ندارم ، فقط میدونم روستاهای جذاب و زیبایی داره و خود اراک یکی از صنعتی ترین شهرهای ایران هست و هتل امیر کبیرش توی ایران معروف هست

409_چشمتون رو ببندید.اولین چیزی که به ذهنتون خطورکرد رو توصیف کنید.
خودنویسم ، آبی رنگ ، توی جشنواره فراخوان پوستر بی خوش با خدا هدیه گرفتم ،حالت خاصی داره چیزی بین روان نویس و خودنویسه ازش کمتر استفاده می کنم و فقط در مواقع اضطراری ازش استفاده می کنم که دیرتر تموم بشه


410_منظوراین متن چیه؟وچه چیز رو خواسته به تصویر بکشونه؟
((جیرجیرک به خرس گفت:دوستت دارم.
خرس گفت:الان وقت خواب زمستانی من است وبه خواب عمیق زمستانی فرو رفت غافل از انکه عمر جیرجیرک 100روزاست))
شاید یکجور از دست دادن فرصت یکجور دست دست کردن یکی از مشکلاتی که جوان های امروزی دچارشن (چه دختر چه پسر) اینکه برای ازدواج دنبال یه عشق بدون مشکل و یک انسان کامل میگردند اما وقتی به خودشون میان که دیگه فرصت های زیادی رو از دست دادن...



امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


شنبه 28 بهمن 1391 - 03:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group