تعداد بازدید 152
|
نویسنده |
پیام |
sondos
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/herfeie2.png)
ارسالها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
|
تئوری شن...
مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن» مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد. بنابراین به او اجازه عبور میدهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود. یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟ قاچاقچی میگوید : دوچرخه! یادمون باشه :بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل میکند
امضای کاربر : سال ها دویده ام …
با قلبی معلق و پایی در هوا
دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است
دلم رسیدن میخواهد ...
|
|
دوشنبه 20 آذر 1391 - 19:42 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
2 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
ania & samimi & |
|
ania
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/herfeie4.png)
ارسالها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
|
تئوری شن...
دقیقاً همینطور هست.. من بارها و بارها در این شرایط بودم!!
امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..
|
|
دوشنبه 20 آذر 1391 - 22:52 |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.