ادب در هر كه و هر كجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید می آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی می كند.
ادب، خودش یك سرمایه است و هر سر مایه ای بدون آن بی بهاست.
مدالی است بر سینه صاحبش كه چشمها و دلها را خیره و فریفته می سازد.
آراستگی هر چیزی به چیزی است.
آن گونه كه علم، با حلم آراسته می گردد،
وشجاعت، با گذشت و عفو زینت می یابد،
و ثروت، با انفاق و بخشش، ارزش پیدا می كند،
حسب و نسب هم با ادب، ارج می یابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگی و آبرو و وجهه اجتماع، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهرهای زشت است. این سخن حضرت علی(علیه السلام) است كه:
«لاشرفمعسوءالادب»؛
با بی ادبی؛ هیچ شرافتی نیست.
كسی كه بی اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می یابد.ادب حتی نسب و تبار نامناسب را هم می پوشاند. كلام امیرالمؤمنین( علیه السلام) چنین است:
«حسنالادبیسترقبیح النّسب»[4]
نشانه ها و جلوه ها
هر یك از ادب و بی ادبی نشانهایی دارد. شناخت ادب هم جز با توجه به نمودهای بی ادبی میسر نمی گردد. این نمودها و نشانه ها و علایم، هم در گفتار نمایان است، هم در رفتار و برخورد.
اگر عاقلانه زیستن و متانت در گفتارو وقار در رفتار، نشانه ادب است. بی خردی، گفتار زشت، بددهانی، تند خویی زشت گویی، دشنام و توهین، سبكسری و خیره سری، لجاجت و عناد و ... هم بی ادبی است.
اگر كنترل دوستیها و معاشرتها ادب است، بی ادبی یعنی رفت و آمد با افراد ناباب و بی دقتی در گزینش دوستان و بی تعهدی در مجالستها و رفاقتها. آنكه زشت گفتار و بد زبان است، به تعبیر حضرت علی( علیه السلام) از ادب بی بهره است: «لا ادب لسیی النطق.» [5]
كسی كه در برخورد با افراد، حاضر نیست از آنان با عظمت و تكریم یاد كند و مدام به استهزاء دیگران و غیبت آنان مشغول است، آنكه یاوه دیگران را با یاوه و دشنامشان را با دشنامی زشت تر پاسخ می دهد، آنكه در مجالس و محافل و صفها، رعایت حق دیگران و نظم و مقررات و سكوت و نوبت را نمی كند، آنكه حاضر نیست به حرف دیگران گوش دهد، كسی كه در گفتگو و بحث، داد می زند، گلو پاره می كند و جانب انصاف و حق را مراعات نمی كند، آنكه ... اینها همه نشانه هایی از فقدانِ ادب است.
ار آن سو، مراعات آداب در خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن یا لخت بودن، خلال كردن، دهن درّه، سرفه، عطسه و ... نشان ادب است. بی ادبی، بی اعتنایی به حقوق و شخصیت و حرمت انسانهاست . اگر كسی هنگام عطسه، آب دهان به سفره و صورت بیفكند، یا به طرز مشمئز كننده ای غذا بخورد، یا به جای تقدیم دو دستیِ نامه و وسیله و ابزار، آن را پرت كند یا حتی یك دستی بدهد، یا هنگام مطالعه شما، سر و صدا كند، یا هنگام خلوت، سر زده وارد اتاقتان شود، و اجازه ورود نگیرد، اینها نمونه هایی از مراعات نكردن ادب اجتماعی است.
جالب این است كه اسلام برای همه این موارد، دستور العمل دارد. «تربیت اسلامی» و اخلاق مكتبی، همه دستورها و«یابد» و «نباید» هایش، «ادب آموزی» است. كسی كه پای بند تعالیم دین نباشد، از حوزه ادب به وادی بی ادبی پای نهاده است.